آویناآوینا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

آوینا فرشته کوچک ما

پستانک سر بریده

دیروز عصر آوینا آمد پیشم و گفت: مامان می می نگاهش کردم دیدم سرپستانکش را با دندانش کنده ، بهش گفتم : خوب دیگه می می نداری از شما چه پنهون خوشحالم شدم که شاید بتونم این عادت را از سرش بندازم. حالا هی به من و بابام پستانکش را نشان می ده و می خواد بفهمونه که یک خرابکاری کرده ، بعد چند دقیقه هم بی خیال می می شد رفت سراغ بازیش. ساعت 4:30 بود که آوینا حسابی خوابش گرفته بود، آمد سراغم که بغلم کن ، من هم گذاشتمش روی پام تا بخوابه تا گذاشتم روی پام گفت می می، گفتم می می نداری خودت سرش را کندی زد زیر گریه ، بدجوری هم گریه می کرد، داشت خودش را برای یک تکه پلاستیک می کشت!. مامانم آمد سر وقتم که بچه  را چی کار کردی داره خودش را می کشه، گناه...
19 آذر 1391

معضلی به نام پستانک

  یک روز بعد از تولد آوینا بیمارستان یک کلاس توسط متخصص اطفال برگزار کرد که در آن کلاس درباره نحوه شیر دادن ، خوابیدن نوزاد ، زردی و... توضیحاتی داده شد. یکی از موضوعاتی که درباره آن صحبت شد پستانک بود ، که دکتر می گفت پستانک گول زنکه و در نتیجه نباید به    بچه ها پستانک داد جدا از این مساله من خودم هم دوست نداشتم آوینا پستانک بخوره. ( چون خودم هم بچه بودم نه شیشه می خوردم نه پستانک) بعد از اینکه از بیمارستان مرخص شدیم و آمدیم خانه موقع تعویض که می رسید، آوینا چنان گریه ای سر می داد که بیا و ببین ، خانه را می ذاشت رو سرش تا جاییکه من خیلی نگران شدم و با دکترش تماس گرفتم  تا ببینم دلیل این همه بیقراری چیه ؟ دکت...
17 آذر 1391
1